داستان کوتاه انگلیسی با ترجمه فارسی ، Food (غذا)

سطح : متوسطه (Intermediate) ، زمان : ماضی نقلی (Present Perfect)، گذشته ساده (Simple Past)

John has been on a diet now for four weeks and has already lost five kilos. His new diet is very strict, but he follows it extremely closely. For breakfast, he eats a small bowl of oatmeal cooked in the microwave with either water or milk. He also has a serving of fruit with his oatmeal, like a banana, strawberries, or a mango. And of course, what breakfast would be complete without a cup of coffee?
جان الان چهار هفته است که رژیم گرفته و پنج کیلو وزن کم کرده است. رژیم جدید او بسیار سخت است، اما او آن را به شدت دنبال می کند. برای صبحانه، او یک کاسه کوچک بلغور جو دوسر پخته شده در مایکروویو را با آب یا شیر می خورد. او همچنین با بلغور جو دوسر خود یک وعده میوه مانند موز، توت فرنگی یا انبه می خورد. و البته، چه صبحانه ای بدون یک فنجان قهوه کامل می شود؟
For lunch, John prefers to eat a light meal to maximize his weight loss, so he usually has a spinach salad. On top of his salad, he puts carrots, onions, cucumbers, croutons, and nuts. Dressing tends to have a lot of calories, so he adds just a small dab. If the salad does not fill him up, he’ll also eat some soup. Usually, it’s tomato soup, as that is his favorite.
برای ناهار، جان ترجیح می دهد یک وعده غذایی سبک بخورد تا کاهش وزن خود را به حداکثر برساند، بنابراین معمولا یک سالاد اسفناج می خورد. روی سالادش هویج، پیاز، خیار، کروتون و آجیل می‌ریزد. سس زدن معمولا کالری زیادی دارد، بنابراین او فقط کمی به آن اضافه می کند. اگر سالاد سیرش نکرد، مقداری سوپ هم می خورد. معمولاً این سوپ گوجه فرنگی است، زیرا مورد علاقه او است.
For dinner, there are a few options available, depending on what he wants that night. He can have a pasta and vegetable mix cooked in olive oil and Italian spices. Or he can have rice and beans topped with a garlic and onion sauce. He can also have a Thai curry dish with kale and sweet potato. All choices require some cooking, but it’s worth it in the end.
برای شام، بسته به چیزی که در آن شب می‌خواهد، چند گزینه در دسترس است. او می تواند یک مخلوط ماکارونی و سبزیجات پخته شده در روغن زیتون و ادویه های ایتالیایی بخورد. یا می تواند برنج و لوبیا را با سس سیر و پیاز میل کند. او همچنین می تواند یک غذای کاری تایلندی با کلم پیچ و سیب زمینی شیرین بخورد. همه انتخاب ها نیاز به پخت و پز دارند، اما در نهایت ارزشش را دارد.
All was going pretty well for John until the fifth week started. Like many of us, he works a stressful and demanding job, so there wasn’t always enough time to prepare every meal. His energy started dropping, while his appetite and hunger started rising rapidly. Soon, the small bowl of oatmeal for breakfast became the large bowl of sugary cereal. And the black coffee was now drowned in a high calorie coffee creamer. The salad for lunch turned into fast food meals, since John was always running late for meetings. Originally, he was drinking water with this meal as well as every meal, but now it was soda.
همه چیز برای جان خوب پیش می رفت تا اینکه هفته پنجم شروع شد. مانند بسیاری از ما، او یک شغل پر استرس و سخت دارد، بنابراین همیشه زمان کافی برای تهیه هر وعده غذایی وجود نداشت. انرژی او شروع به کاهش کرد، در حالی که اشتها و گرسنگی او به سرعت در حال افزایش بود. به زودی، کاسه کوچک بلغور جو برای صبحانه تبدیل به کاسه بزرگ غلات شیرین شد. و قهوه سیاه اکنون در یک کرم قهوه با کالری بالا غرق شده بود. سالاد ناهار تبدیل به فست فود شد، زیرا جان همیشه برای جلسات دیرش می شد. او همیشه همراه با وعده غذایی خود، آب می نوشید اما اکنون نوشابه جایگزین شده بود.
And dinner was just hopeless after a while. John would come home exhausted from work and could not bring himself to cook. Pizza, ice cream, French fries, and snacks were much easier choices and helped take his mind off all the anxiety.
و شام بعد از مدتی ناامید کننده بود. جان خسته از کار به خانه می آمد و نمی توانست خود را به آشپزی برساند. پیتزا، بستنی، سیب زمینی سرخ کرده و تنقلات انتخاب های بسیار ساده تری بودند و به او کمک کردند تا ذهن او را از تمام اضطراب دور کند.
Several weeks later, he had regained all five kilos he had lost and even gained an additional five more kilos on top of that! The failure made John feel even worse. He vowed, for his next diet, that he would be even more strict and eat even less food.
چند هفته بعد، او تمام پنج کیلوگرمی را که از دست داده بود به دست آورد و حتی پنج کیلو دیگر اضافه کرد! این شکست جان را حتی بدتر کرد. او برای رژیم بعدی خود قول داد که محکم تر باشد و حتی کمتر غذا بخورد.
Unfortunately, he doesn’t realize that the massive drop in calories is causing an equally massive dip in his energy levels and cravings for junk food. It would take many attempts before he finally learned that starting his diet with lots of healthy foods and slowly cutting down calories would be the wiser move.
متأسفانه، او متوجه نیست که کاهش شدید کالری باعث کاهش شدید سطح انرژی و میل او به غذاهای ناسالم می شود. تلاش های زیادی طول می کشد تا سرانجام بفهمد که شروع رژیم غذایی خود با مقدار زیادی غذاهای سالم و کاهش تدریجی کالری ها حرکت عاقلانه تری خواهد بود.

داستان های کوتاه دیگر سطح مبتدی و ساده

Formula For Happiness   (فرمول خوشبختی)

Formula For Happiness (فرمول خوشبختی)

ادامه مطلب
Anniversary Day (سالگرد ازدواج)

Anniversary Day (سالگرد ازدواج)

ادامه مطلب
The lump of gold (یک تکه طلا)

The lump of gold (یک تکه طلا)

ادامه مطلب
A Surprise from Australia (سوپرایزی از استرالیا)

A Surprise from Australia (سوپرایزی از استرالیا)

ادامه مطلب

داستان های کوتاه دیگر سطح متوسط و پیشرفته

Exercise (تمرین - ورزش)

Exercise (تمرین - ورزش)

ادامه مطلب
The Little Red Hen  (  مرغ کوچک قرمز )

The Little Red Hen ( مرغ کوچک قرمز )

ادامه مطلب
Wonderland  (  سرزمین عجایب )

Wonderland ( سرزمین عجایب )

ادامه مطلب
Work (کار)

Work (کار)

ادامه مطلب